أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

نامه عباس معروفی به گلشیفته فراهانی!

عباس معروفی، در واکنش به جنجال رسانه‌ای اخیر بر سر انتشار عکس و ویدئوکلیپی از گلشیفته فراهانی نامه‌ای خطاب به او نوشته و آن را برای انتشار در اختیار رادیوفردا گذاشته است. خانم فراهانی هفته گذشته با انتشار این عکس در ضمیمه هفتگی مجله فرانسوی فیگارو برای جامعه ایرانی جنجال‌آفرین شد!  

 

 

هنرمند زیبا و برجسته ایرانخانم گلشیفته فراهانی عزیز 

 

من هم مثل بقیه خبر را خواندم و همه چیز را دیدم. خبر بسیار ساده است: ژان موندینو، عکاس سرشناس فرانسوی، از شانزده بازیگر جوانی که نام‌شان برای نامزدی بخش بهترین "بازیگر مستعد" جوایز سینمایی سزار مطرح شده، عکس‌هایی گرفته که در نوع خود تازه نیست، اما همچون قرار گرفتن نُت‌های کوچولو در کنار همدیگر، صدای تازه‌ای از آن برخاسته است.  

همچنین فیلم کوتاهی برای مراسم سزار ساخته شده که بازیگران مطرح جوان را در حال برهنه شدن نشان می‌دهد. این فیلم حامل پیامی والا و انسانی و مهم است با چنین مضمونی: «به من نگاه کن... در این لحظه برهنه‌ام، رها از بند تن و روان... هنر من نقش بازی کردن است... تو به من اعتبار می‌بخشی... من به رویاهای تو جان می‌بخشم... احساسات لطیف تو را برمی‌انگیزم... با اشک و لبخند...»  

بعد البته مجله فیگارو عکس گلشیفته فراهانی را از این مجموعه حذف کرد و فیلم رسمی آن که در یوتیوب منتشر شده بود، مدتی غیر قابل دسترسی بود . 

واکنش‌های مثبت و منفی به انتشار این عکس بسیار چشمگیر بود. در بسیاری از این نظرها کاربران ضمن دفاع از این عمل گلشیفته فراهانی، کار او را شجاعانه خواندند. در مقابل مخالفان نیز برهنه شدن گلشیفته فراهانی در مقابل دوربین را عملی ناپسند بر شمردند و آن را مغایر با ارزش‌های زن، جامعه اسلامی، جنبش سبز، هنرمندان ایرانی و غیره دانستند.این دو روز هر آن چه نمی‌بایست می‌خواندم و می‌شنیدم در فیس‌بوک و سایت‌های خبری دیدم و خواندم و حیرت کردم از جامعه‌ای که تیراژ نشریات زردش هزار برابر بالاتر از تیراژ یک نشریه هنری است.

هر کس از یک دریچه به ماجرا خیره شد و آن را مورد تفسیر و تحلیل قرار داد. موافق، مخالف، ممتنع، اما کسی به این نپرداخت که شما هنرپیشه‌اید. این هم نقشی بود از یک هنرپیشه مثل بقیه نقش‌هاش. چه فرقی دارد خانم فراهانی که چه نقشی بازی کنید، مهم این است که نقش را دربیاورید.  

اگر از پس یک نقش برنیایید این حق را به عنوان یک تئاتری یا نویسنده دارم که کارتان را نقد کنم، اما پرداختن به مسائل اخلاقی و ایدئولوژیکی و دینی و سیاسی و سلیقه‌ای به من مربوط نیست. به هیچ کس مربوط نیست.

راستش من از چادر بدم می‌آید، اما هرگز نقش‌هایی که شما با چادر بازی کردید مرا آزار نداد. چون بازیگر هستید و این ذات حرفه بازیگری است. کارگردان به شما می‌گوید در این فیلم یا تئاتر فلان نقش را بازی کن، این لباس توست، این دیالوگ‌های توست، و این هم نقش تو.

فیلمنامه را می‌خوانی، حس می‌گیری، در قالب نقش فرو می‌روی، می‌شوی آن دیگری.

دیگر به کسی مربوط نیست که این وسط چه بلایی سرت می‌آید، به هیچ کس مربوط نیست که ویوین لی، همان اسکارلت دوست‌داشتنی به خاطر بازی در فیلم «اتوبوسی به نام هوس» چقدر از عمرش را در آسایشگاه روانی گذراند.

تماشاچی در تاریکی نشسته فقط تحسین می‌کند و سوت می‌زند و بعد به خانه‌اش می‌رود. و اصلاً اهمیت ندارد که یک رمان‌نویس چه بلایی سر جسم و جانش می‌آید تا یک رمان را تمام کند.  مردم می‌خوانند و نظر می‌دهند و بعد به خانه‌شان می‌روند.

اما حالا این نقش تازه و کوتاه شما به همه مربوط شده، و هرکس از زاویه‌ای ماجرا را تحلیل و تفسیر می‌کند، بی آن که از بدبختی‌های این حرفه کوچک‌ترین اطلاعی داشته باشد.

می‌شناسم زنانی را که از چادر متنفرند ولی نسبت به بازی شما در این فیلم کوتاه، واکنش خاله‌زنکی نشان داده‌اند و برهنه شدن شما را توهین دانسته‌اند.

نیمی از دهه شصتی‌ها حتا وجدان‌شان را زیر پا می‌گذارند تا از لذت تن عقب نمانند، حالا یکباره گلشیفته را از جنبش سبز اخراج می‌کنند؟ مگر گلشیفته طلایه‌دار شما نیست برای آزادی تن؟ آن هم آزادی تنی که در اختیار صاحبش است، نه در اختیار یک ایدئولوژی که این تن را زیر بازجویی و فشار و شکنجه و تجاوز له و نابود کند. 

 

بدترین‌شان کسانی بودند که همزمان با دستگیر شدن پرستو دوکوهکی عزیز، به شما خرده گرفتند که «در زمانی که پرستو در زندان زیر فشار بازجویی است...» وای بر ما! انگار گلشیفته باعث زندانی شدن پرستو یا مرضیه بوده است.

عده‌ای هم یک مخلوط سیاسی هنری درست کردند که «گلشیفته را رها کنید! پرستو و مرضیه زیر ضرب عقده‌های جنسی بازجوهای اوین مانده‌اند!»

تماشای هنر الزام مبارزه را کم نمی‌کند. یا به عبارتی دیگر، مبارزه کردن و قربانی دادن لزوماً به تعطیلی هنر نمی‌انجامد. همچنان که برنده شدن فیلم "جدایی نادر از سیمین" دخلی به دستگیر شدن پرستو و مرضیه و شیوا و دیگران ندارد. چرا جامعه من یک مخلوط‌کن مزخرف گذاشته جلوش و هر خبری آمد می‌ریزد توی آن و همش می‌زند؟ چقدر این جامعه معجون افلاطون می‌نوشد؟  

چرا نمی‌تواند خبر زلزله را از خبر اسکار گرفتن‌مان تفکیک کند؟ چرا هر چیزی را به چیزی دیگر وصل می‌کند؟ و آن یکی می‌گوید: «هنرپیشه فیلم اصغر فرهادی لخت شد.» این جنایت است در حق گلشیفته و فرهادی و جامعه هنری.

اگر قرار باشد هر انسانی نقشی را که برایش تعیین کرده‌اند نپذیرد، و نقش خودش را بازی کند، خب بروید سخنرانی هیتلر و خامنه‌ای و صدام حسین و سیاستمداران دیگر را تماشا کنید، ببینید ریا و تزویر و دروغ را. بروید پای سخنان وزیران کج و کوله این سی سال وزارت ارشاد و دلایل سانسورچی بودن‌شان را از زبان خودشان بشنوید.

چرا آمده‌اید سراغ هنر؟ چرا می‌خواهید رمان بخوانید؟ چرا پا به سینما و تئاتر گذاشته‌اید؟ دنیای هنر، دنیای تخیل ماست، دنیای آرزوهای ماست برای خوشبخت‌تر زیستن آدم‌ها، برای به نقد کشیدن جامعه و شخصیت‌هاش، برای بازسازی سرگذشت‌های دیگر تا مردم خود را با ما همزاد بپندارند.

دنیای هنر، دنیای بی‌مرز شدن رویا و تخیل و واقعیت و افسانه است، فیگورهای ما همه در ذهن ما آفریده می‌شوند و بر صفحه کاغذ یا صحنه نمایش شکل می‌گیرند. شوربختانه سیاستمداران به ویژه دیکتاتورها عاشق فیگورهای رویا و تخیل ما می‌شوند و آن گاه به رویای ما تجاوز می‌کنند؛ چه در کلام و چه در عمل. این هرگز قابل بخشش نیست، و آنها جامعه را به ورطه‌ای می‌کشانند که دیر یا زود باید بابت این کج‌فهمی هزینه‌های سنگین بپردازد.

گلشیفته عزیز

کاری که شما کردید کار حرفه‌ای شما بود، و بسیار قشنگ و موجز در بین بقیه هنرپیشگان درخشیدید، و آن حیای ایرانی را در حین رفتارتان به ما نشان دادید. من به عنوان یک همکار برای این بازی به شما تبریک می‌گویم و از شما حمایت می‌کنم. می‌خواهم بگویم خوشحال باشید، کاری مهم انجام داده‌اید که جامعه هنری بعدها به شما افتخار خواهد کرد.

اسم من عباس معروفی است، با تمام طول و عرض و قد و قواره‌اش، حالا محکم کنار شما می‌ایستد تا هرگز احساس تنهایی و نومیدی به خودتان راه ندهید. نقش‌های‌تان را همیشه دوست دارم.

با احترام
عباس معروفی 

 

-------------------------------------------------------------- ................ 

پی نوشت: 

جناب معروفی با این استدلال تان معروف تر شدید! 

من قبلا فقط اسمتون رو شنیده بودم...اما خدا رو شکر الان با دیدگاههاتون هم آشنا شدم! 

جناب معروفی بزرگ!

هنر یک ابزار است! وسیله است...هدف نیست...وسیله ای در اختیار انسان برای نشان دادن ارزشها،ایده ها،فرهنگها و...!

ساده تر می گم: هنر مثل یه چاقوئه! هم میشه باهاش هندونه برید و خورد هم می شه  باهاش یه نفر رو کشت! حالا نمی شه گفت چون چاقوئه  پس هر دو کار درسته (هم هندونه خوردن هم کشتن!) 

عباس آقا!

اینکه میگن به کسی مربوط نسیت یه حرف کاملا نابخردانه است!

شما وقتی توی این مملکت بزرگ شدی..بالنده شدی...پا گرفتی و معروف شدی..دیگه متنعلق به خودت نیستی..نماینده یه جامعه محسوب می شی!

چه بخوای چه نخوای!  جهانیان به تو به عنوان نماینده این ملت نگاه می کنن!

حق نداری کاری بکنی که احساسات این مردم رو جریحه دار کنی! به هیچ وجه چنین حقی نداری!  این یک قاعده بسیار عقلی و مبرهنه! 

جناب عباس آقای معروفی خوب بود گفتی از چادر متنفری! و الا اصلا معلوم نبود!

متاسفانه مشکل تاریک اندیشانی مثل شما این حرفها نیست!  

دنیاست...دنیا! 

جناب معروفی!

می دونی آزادی یعنی چی؟ بخدا نمی دونی!!!!!

خود کلمه آزادی محدود کننده آزادی است!!  خود کلمه آزادی ضد آزادی است!

فرض کن من و تو توی یه اتاق 12 متری ساکن هستیم و هر دو آزاد!   عقلا و منطقا 6 متر ماله منه 6 متر ماله شما..درسته! حالا شما که طرفدار آزادی هستی آیا اجازه می دی من به 6 متر شما تجاوز کنم! نه اجازه نمی دی! اما خوب  اگه اجازه ندی من تورو متهم خواهم کرد که ضد آزادی هست! چون اجازه نمی دی من هر کاری دلم می خواد بکنم!!  

پیشنهاد می کنم یا در خصوص مسایلی که تخصص ندارید اظهارنظر نکنید یا اگه می خواین افاضاتی داشته باشید اندکی از دینیای زیبای تخیلات شاعرانه خارج بشید و در سایر مسائل هم غور کنید! 

اگه مثالهامو ساده گفتم خواستم بعدا تفسیر دیگه ازشون ندهید! 

عباس جون!

خسته نباشی 

--------------------------------------------  

متنفرم از کسانی که آروغ روشنفکری می زنند 

 اما بویی از هنر نبرده اند! 

قابل ذکر است که اقدام اخیر گلشیفته فراهانی در انتشار عکس کاملا برهنه خود اقدام تازه و عجیبی نیست...ایشان قبلا هم در فرانسه عکس بدون حجاب خود را در اختیار مجله س.ک.س ووگ نیز قرار داده بود 

با عذرخواهی فراوان از خوانندگان فهیم و ارجمند در ادامه عکس برخی از فعالیتهای اخیر ایشان را در خارج از کشور قرار می دهم...تصاویری که در فضای اینترنت بسیار فراوان هستند! 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو - گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -  گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -  گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -  گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد